عاشقانه
عاشقانه

پرسیدم از یه عاشقی گفتم بگو از زندگیت ، از قلب بیمارت بگو از مستیو دیوانگیت ، گفتش که حالم دیدنیست از این وان بشنیدنیست ، خنده حرام است بر لبم حالم دگر افسردنیست ، گفتش که در جمع گلی گل را پسندیدم به دل ، بوی خوشش را با امید با شاخه مالیدم به دل ، گفتم بهش ای آشنا از بهر گل افسون شدی ، در نزد یک گل آشنا بیچاره و مجنون شدی ، گفتش گلم ماه هستو بس اسمش بود در هر نفس ، عشقم خدایی صادق است خالی ز هر فهشو هوس .



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: